جدول جو
جدول جو

معنی لعل سای - جستجوی لغت در جدول جو

لعل سای
(طِ پَ)
سایندۀ لعل:
کی شدی این سنگ مفرح گرای
گر نشدی درشکن و لعل سای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
لعل سای
لالسای
تصویری از لعل سای
تصویر لعل سای
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لعل فام
تصویر لعل فام
به رنگ لعل، سرخ رنگ
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
نوعی از ماهی است که استخوانش سرخ باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ)
که چون لعل نماید و به نظر آید:
آن خزف گوهران لعل نمای
همه رفتند و کس نماند بجای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
مانند لعل. لعلی:
آهوی شیرافکن ما گاو زرین زیردست
از لب گاوش لعاب لعل سان انگیخته.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(طِ)
دارندۀ لعل، دارندۀ لبان لعل رنگ:
نشسته لعل داران قصب پوش
قصب بر ماه بسته لعل بر گوش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
به رنگ لعل. لعلی. سرخ:
بدین چاره تا آن لب لعل فام
کنیم آشنا با لب پورسام.
فردوسی.
چو رخ لعل شد از می لعل فام
به گشتاسب هیشوی گفت ای همام.
فردوسی.
ببودند با خوبی و ناز و کام
چو گشتند شاد از می لعل فام.
فردوسی.
چو بشنید زآن بندگان این پیام
رخش گشت زین گفته ها لعل فام.
فردوسی.
ز شادی چنان تازه شد زال سام
که رنگش سراپای شد لعل فام.
فردوسی.
نادیده هیچ مشک همه سال مشکبوی
ناکرده هیچ لعل همه ساله لعل فام.
کسائی.
چو خور تیغ رخشان ز تاری نیام
کشد، گردد از خون شب لعل فام.
اسدی (گرشاسب نامه).
رخ از نبید مسائل به زیر گلبن علم
بقال و قیل همی لعل فام باید کرد.
ناصرخسرو.
روی زمین از خون کشتگان لعل فام شد. (ترجمه تاریخ یمینی).
صوفی بیا که آینه صافی است جام را
تا بنگری صفای می لعل فام را.
حافظ.
عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام
مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(فِ فِ)
آنچه در آن فلفل سایند از هاون و مانند آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از لعل داری
تصویر لعل داری
دارابودن لعل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل دار
تصویر لعل دار
لالدار دارنده لعل دارای لعل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل فام
تصویر لعل فام
لال فام سور سرخ برنگ لعل لعل وش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل کشی
تصویر لعل کشی
حمل لعل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل لبی
تصویر لعل لبی
دارای لبی لعل فام بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل ماهی
تصویر لعل ماهی
لالماهی از ماهیان یکی از گونه های ماهی که استخوانش سرخ رنگ است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیل سای
تصویر پیل سای
در سایه تخت پیلپایش پیلان نکشند پیلسایش. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
لال سان لالدیس مانند لعل لعل رنگ: آهوی شیر افکن ما گاوسیمین زیر دست از لب گاوش لعاب لعل سا انگیخته. (خاقانی. سج. 393)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل فامی
تصویر لعل فامی
رنگ لعل داشتن لعل وشی
فرهنگ لغت هوشیار
تحریف، جعل
دیکشنری اردو به فارسی